رایین قشنگ منرایین قشنگ من، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

فرشته کوچک خوشبختی

شمال

عسل مامان روز سه شنبه که مصادف با ولادت حضرت علی بود و اولین روز پدر بابایی ما به همراه عمه الهه هستی، عمو رضا و عمه لیلا راهی شمال شدیم البته توی راه مامان جون و باباجون هم اومدن ولی اونا می خواستن برن ویلای خودشون و ما هم ویلایی که من از محل کار گرفته بودم. توی راه یک کم بی قراری و ورجه ورجه کردی و تا رسیدیم یکم هم غر غر کردی . بعد از ظهر هم رفتیم لب دریا و کلی با دیدن موج های دریا ذوق کردی و دست و پا زدی . شبم رفتیم برای بابایی کادوی روز پدرش رو گرفتیم . یک جفت کفش از رویان (روما مد) روز چهارشنبه برای اولین بار شلوارت رو در آوردم و همراه بابایی پاهاتو به آب زدی و کلی ازت عکس گرفتیم یک عکس خوشگل از پاهای نازت به همراه بابایی. بعدش رفت...
28 ارديبهشت 1393

آتلیه

سلام عسل مامان روز یک شنبه وقت آتلیه برات گرفته بودم که ببرم برای عکس گرفتن . متاسفانه خیلی دیر شده بود عزیزم به خاطر اینکه اگزما داشتی و تنت قرمز شده بود نبرده بودیمت و تصمیم گرفتیم که برات جبران کنیم و یک جای خوب ببریمت که بعداز کلی گشت زدن در سایت های مختلف مامانی به این نتیجه رسید که کار آتلیه فلیک از همه بهتره و برای یکشنبه ظهر ساعت 12 برات وقت گرفتیم و منم مرخصی گرفتم که راحت به کارام برسم و ببرمت آتلیه. صبح وسایلمون رو جمع کردم و رفتیم خونه مامانی تو کوچولوی نازنازی هم خواب بودی وقتی که خونه مامانی بیدار شدی و برخلاف روزای دیگه سه تایی ما رو که کنار هم دیدی (یعنی من و خاله و مامان جون) کلی ذوق کردی و خوشحال شدی . ...
16 ارديبهشت 1393

روز مادر

سلام عشق مامان امسال اولین سالی که من به لطف حضور قشنگ و شیرینت توی زندگی حس مادر بودنو تجربه کردم و به جرگه مادرا پیوستم و امسال اولین سالیه که روز مادر به نامم شد. عزیز دلم وجودت ، نفست، نگاهت، شیرینی کارات و کلاً تو فرشته کوچولو بهترین هدیه خدا بودی و هستی و بهترین هدیه ای که امسال می تونستم داشته باشم. دیروز مامانی کمکت کرد یک سری خط خطی روی کاغذکشیدی و من اولین کادوی روز مادر یعنی نقاشی که می خواستمو ازت هدیه گرفتم. البته بابایی هم زحمت کشید و از جانب خودش یک عطر خوشبو و از جانب شما عسل مامان هم دو تا کرم خوب برام گرفت. و ما هم از جانب شما دو تا کرم خوب برای مامانی گرفتیم که هم با خودت رفتیم رژا و هم خودت با دستای کوچولوت...
1 ارديبهشت 1393

این روزا

سلام عشق مامان این روزا شیرینی خیلی شیرین و روزی نیست که خدا رو به خاطر داشتنت شکر نکنم صدها و هزاران بار شکر به درگاهش کمه. هر روز که توی چشمای معصومت نگاه می کنم هر روز که از سر کار بر می گردم و برام ذوق می کنی و بعد غرهای گله مانندت از نبودنم . هر باری که شیر می خوری و با دستمام بازی می کنی هر روزی که یک کار جدید انجام می دی، شعر می خونی با من (البته صداشو در می یاری )و شیطنت می کنی بارها و بارها خدا رو شکر می کنم که تو فرشته کوچولو رو به ما هدیه داد و امیدوارم خداوند تو رو به ما ببخشه و خودش حافظ و نگهدارت باشه کوچولوی مامانی رایین قشنگم این روزا من صبح که بلند می شم بغلت می کنم و می بوسمت و تحویل مامانی می دمت و ر...
1 ارديبهشت 1393
1